90 نکته بهتر زیستن
1) اگر اولش به فکر آخرش نباشی آخرش به فکر اولش می افتی
۲) لذتی که در فراغ هست در وصال نیست چون در فراق شوق وصال هست و در وصال بیم فراغ
۳) آغاز کسی باش که پایان تو باشد
۴) پرستویی که به فکر مهاجرت هست از ویرانی آشیانه نمی هراسد
۵) کمی سبکسری لازم است تا از زندگی لذت ببری و کمی شعـــور، تا مشکلی برایت پیش نیاید
۶) دوست واقعی کسی است که اگر ساعتها در کنار او ساکت بشینی و صحبتی بین تان ردوبدل نشه بعد از خداحافظی احساس کنی که ساعتها باهاش درد و دل کردی
۷) چون می گذرد غمی نیست
۸) انسان باید سعی کند در زندگی چیزهایی که دوست دارد را بدست آورد ، و گرنه مجبور میشود چیزهایی را که بدست آورده است دوست بدارد
۹) فرصتها در سختی ها بوجود می آیند بدون جاذبه، پرواز معنی ندارد
۱۰) کاش میشد سرنوشت را از سرِ نوشت
راه رفتن سگ روی آب
شکارچی پرنده، سگ جدیدی خریده بود. سگی که ویژگی منحصر به فردی داشت. این سگ می توانست روی آب راه برود. شکارچی وقتی این را دید نمی توانست باور کند و خیلی مشتاق بود که این را به دوستانش بگوید. برای همین یکی از دوستانش را به شکار مرغابی در برکه ای آن اطراف دعوت کرد.
او و دوستش شکار را شروع کردند و چند مرغابی شکار کردند. بعد به سگش دستور داد که مرغابی های شکار شده را جمع کند. در تمام مدت چند ساعت شکار، سگ روی آب می دوید و مرغابی ها را جمع می کرد. صاحب سگ انتظار داشت دوستش درباره این سگ شگفت انگیز نظری بدهد یا اظهار تعجب کند، اما دوستش چیزی نگفت.
در راه برگشت، او از دوستش پرسید آیا متوجه چیز عجیبی در مورد سگش شده است؟
دوستش پاسخ داد: «آره، در واقع، متوجه چیز غیرمعمولی شدم. سگ تو نمی تواند شنا کند.»
-------------------------------------------------
بعضی از افراد همیشه به ابعاد و نکات منفی توجه دارند. روی وجوه منفی تیم های کاری متمرکز نشوید. با توجه به جنبه های مثبت و نقاط قوت، در کارکنان و تیم های کاری ایجاد انگیزه کنید. آیا شما با چنین افرادی همکار بوده اید؟
کسی چه میداند امروز چند بار فرو ریختم ...
از دیدن کسی که ...
تنها لباسش شبیه "تـــــو" بود !!!
آشفتگی من از این نیست که تو به من دروغ گفتی
آشفتگی من از این است که ....
دیگر نمیتوانم تو را باور کنم !!!
صدایت می کردم
این جانی که میگفتی
جانم را می گرفت ...
کاش نمیزدی این حرفها رو
دل من جنبه نداشت
موقعی که نیستی دارد دمار از روزگارم در می آورد .
گاهی جراً ت نمیکنم پشت سرم را نگاه کنم
که ببینم ...... جام خالیه یا نه !؟؟؟
می خندم ! دیگرتب هم ندارم
داغ هم نیستم سرد شده ام سرد سرد
می ترسم شاید دق کرده ام کسی چه می داند
سعی نکن متفاوت باشی !!!
فقط خوب باش !
این روزها "خوب بودن"
به اندازه کافی "متفاوت" است
این روزها همه ادعا دارن طعم خیانت را چشیده اند
همه ادعا دارن بدی را به چشم دیده اند
همه ادعا دارن تنهایی را کشیده اند
پس کیست که دنیا رو به گند کشیده است ؟!
شـــــایــــــد مــــنــــم !!!
گاهی دلت میخواد
همه بغضهات از تو نگاهت خونده بشه !!!
وقتی که جسارت گفتن کلمه ی رو نداری ...
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری و یه جمله مثل ...
چیزی شده ؟؟؟
اونجاست که بغضتو با لیوان سکوتت سر میکشی
و با لبخند میگی : نه هیچی ....
آنکه دوستم داشت؛
آدم با گذشتی بود؛
حــتـــی از مـــن هــــم گــــذشــــت ...!
آرزویم با تو بودن است؛
اما نه به بهای پا گذاشتن روی آرزوی تو؛
آرزویم این است که؛
بخواهی و بمانی؛
نـــه ایــنــکــه بــمــانــی بــه خــواهــشـــم ...!
کسی چه میداند امروز چند بار فرو ریختم ...
از دیدن کسی که ...
تنها لباسش شبیه "تـــــو" بود !!!
چه زیباست زمانی که در تنهاییم به تو فکر می کنم
و چه تلخ زمانی که می دانم
در تنهایی ات به دیگری فکر می کنی ....
از عجایب عشق همین بس که
تنها آغوش همونی آرومت میکنه که ...
دلت رو به آتیش کشیده !!!
آشفتگی من از این نیست که تو به من دروغ گفتی
آشفتگی من از این است که ....
دیگر نمیتوانم تو را باور کنم !!!
نهایت هرچیزی همین ۱۰ تا بود. از بابا بستنی که میخواستم ۱۰ تا میخواستم. مامانو ۱۰ تا دوست داشتم خلاصه ته دنیا همین ۱۰ تا بود و این ۱۰ تا خیلی قشنگ بود. حالا نمیدونم دنیا چقدره نهایت دوست داشتن چندتاست. ۱۰ تا بستنی هم کفافمو نمیده.... اما من میخوام بگم دوستت دارم.میدونی چقدر؟ به اندازه همون ۱۰ تای بچگی
حتما تا حالا اسم شنقل رو شنيديد اگه نشنيدي اسکل رو حتما شنيديد
اسکل يه پرنده ايه که تو تابستونا غذا جمع ميکنه زمستون که ميرسه نميدونه اونارو کجا جمع کرده.
حالا شنقل پرنده اي که غذاشو ميده اسکل براش نگه داره.
دوستان خوب حسرت گفتن دوست دارم ممکنه برای بعضی ها تا آخر عمر باقی بمونه
-------------------
داستان خیلی زیبایی هست پیشنهاد میدم بخونیدش و ممکن هست اشکتون سرازیر بشه این داستان رو از نظرات پر مهرتون قافل نکنید
------------------
به موهاي مواج و زيباي اون خيره شده بودم و آرزو مي کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهي به اين مساله نميکرد .
آخر کلاس پيش من اومد و جزوه جلسه پيش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت :"متشکرم "و گونه من رو بوسيد .
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .
تلفن زنگ زد .خودش بود . گريه مي کرد. دوست پسرش قلبش رو شکسته بود. از من خواست که برم پيشش. نميخواست تنها باشه. من هم اينکار رو کردم. وقتي کنارش رو کاناپه نشسته بودم. تمام فکرم متوجه اون چشمهاي معصومش بود. آرزو ميکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از 2 ساعت ديدن فيلم و خوردن 3 بسته چيپس ، خواست بره که بخوابه ، به من نگاه کرد و گفت : "متشکرم " و گونه من رو بوسيد .
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .
روز قبل از جشن دانشگاه پيش من اومد. گفت : "قرارم بهم خورده ، اون نميخواد با من بياد" .
من با کسي قرار نداشتم. ترم گذشته ما به هم قول داده بوديم که اگه زماني هيچکدوممون براي مراسمي پارتنر نداشتيم با هم ديگه باشيم ، درست مثل يه "خواهر و برادر" . ما هم با هم به جشن رفتيم. جشن به پايان رسيد . من پشت سر اون ، کنار در خروجي ، ايستاده بودم ، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زيبا و اون چشمان همچون کريستالش بود. آرزو مي کردم که عشقش متعلق به من باشه ، اما اون مثل من فکر نمي کرد و من اين رو ميدونستم ، به من گفت :"متشکرم ، شب خيلي خوبي داشتيم " ، و گونه منو بوسيد .
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .
يه روز گذشت ، سپس يک هفته ، يک سال ... قبل از اينکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصيلي فرا رسيد ، من به اون نگاه مي کردم که درست مثل فرشته ها روي صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگيره. ميخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهي نمي کرد ، و من اينو ميدونستم ، قبل از اينکه کسي خونه بره به سمت من اومد ، با همون لباس و کلاه فارغ التحصيلي ، با گريه منو در آغوش گرفت و سرش رو روي شونه من گذاشت و آروم گفت تو بهترين داداشي دنيا هستي ، متشکرم و گونه منو بوسيد .
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .
نشستم روي صندلي ، صندلي ساقدوش ، توي کليسا ، اون دختره حالا داره ازدواج ميکنه ، من ديدم که "بله" رو گفت و وارد زندگي جديدي شد. با مرد ديگه اي ازدواج کرد. من ميخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون اينطوري فکر نمي کرد و من اينو ميدونستم ، اما قبل از اينکه از کليسا بره رو به من کرد و گفت " تو اومدي ؟ متشکرم"
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .
سالهاي خيلي زيادي گذشت . به تابوتي نگاه ميکنم که دختري که من رو داداشي خودش ميدونست توي اون خوابيده ، فقط دوستان دوران تحصيلش دور تابوت هستند ، يه نفر داره دفتر خاطراتش رو ميخونه ، دختري که در دوران تحصيل اون رو نوشته. اين چيزي هست که اون نوشته بود :
" تمام توجهم به اون بود. آرزو ميکردم که عشقش براي من باشه. اما اون توجهي به اين موضوع نداشت و من اينو ميدونستم. من ميخواستم بهش بگم ، ميخواستم که بدونه که نمي خوام فقط براي من يه داداشي باشه. من عاشقش هستم. اما .... من خجالتي ام ... نيمدونم ... هميشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره...
یادته یه روز بهت گفتم،میمونم تا ابد من باهات
یادمه گرفتی دستامو آروم تو گوشم گفتی منم میمونم همیشه به پات
دست کشیدم رو موهات سر گذاشتم رو شونه هات اشکی نداشتم بریزم
گفتم بهت عاشقتم اگه بخوای با یه اشاره جونمم میدم برات
گفتی تو نفسی همه کسی خدا تورو هدیه داده ،خیره شدم به اون چشات
یه شبنم ناز و قشنگ سر خورد از گوشه چشمتو رفت رو گونه نازتو جون داد رو لبات
یه لحظه لرزید تن من ،حرفیرو که باید میگفتم رو نگه داشته بودم
ولی زدم ،گفتم بهت میشم ستاره تو آسمونمیشم ماه میتابم من به شبات
ولی الان من موندمو قاب چشات ،یه صندلی که خالیه هنوز هم هستم چشم به رات
نگفته بودی خیلی زود ،برمیگردی پیش خدات
شدی گفتی تو خواب ،هستم توی آسمونات ،شدم یه عاشق بی جون خسته شدم از بی وفاییات
اخه خدا چرا این عاشقا نمیرسن به همدیگه حتی توی قصه هات؟
چرا نداره زمونه چشم دیدن عاشقارو ؟چرا میریزه بیخودی خون بی گناهارو؟
کاش که منم میمردم میرفتم تو آسمون ،میدیدم عشقمو میگفتم بهش دیدی آخر شدم فدات
خدایا این سرنوشتی که واسم بافتی
قسمت یقش یکم تنگه...
دارم خفه میشم...
دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگها بحث مىکرد.
معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد
زیرا با وجود اینکه پستاندار عظیمالجثهاى است امّا حلق بسیار کوچکى دارد.
دختر کوچک پرسید: پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟
معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمىتواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکى غیرممکن است.
دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مىپرسم.
معلم گفت: اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟
دختر کوچک گفت: اونوقت شما ازش بپرسید.
یک روز یک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود
و به مادرش که داشت آشپزى مىکرد نگاه مىکرد.
ناگهان متوجه چند تار موى سفید در بین موهاى مادرش شد.
از مادرش پرسید: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفیده؟
مادرش گفت: هر وقت تو یک کار بد مىکنى و باعث ناراحتى من مىشوی، یکى از موهایم سفید مىشود.
دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهمیدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفید شده!
عکاس سر کلاس درس آمده بود تا از بچههاى کلاس عکس یادگارى بگیرد. معلم هم داشت همه
بچهها را تشویق میکرد که دور هم جمع شوند.
معلم گفت: ببینید چقدر قشنگه که سالها بعد وقتى همهتون بزرگ شدید
به این عکس نگاه کنید و بگوئید : این احمده، الان دکتره. یا اون مهرداده، الان وکیله.
یکى از بچهها از ته کلاس گفت: این هم آقا معلمه، الان مرده.
بچهها در ناهارخورى مدرسه به صف ایستاده بودند. سر میز یک سبد سیب بود که روى آن نوشته
بود: فقط یکى بردارید. خدا ناظر شماست.
در انتهاى میز یک سبد شیرینى و شکلات بود. یکى از بچهها رویش نوشت: هر چند تا مىخواهید
بردارید! خدا مواظب سیبهاست
حالا بیا پایین و یه نظر خوب بده…..
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
و دلم بس تنگ است…
بیخیالی سپر هر درد است
میخندم…
آنقدر میخندم…
که غم از رو برود….
به نام خدا
لطیفه ها ی شیرین و خنده دار
از غضنفر می پرسن : می گذاری پسرت بره دانشگاه ؟
غضنفر میگه : آره ، به شرطی که به درسش لطمه نزنه !!!
غضنفر با یک سرهنگه سوار هواپیما می شن
غضنفر رو به سرهنگه می کنه میگه :
ببخشید شما گروهبانید ؟
سرهنگه میگه نه
غضنفر همین سوال رو چند بار می پرسه
آخر سرهنگه خسته میشه میگه :
بله بابا من گروهبانم
غضنفر میگه پس چرا لباس سرهنگارو پوشیدی ؟!!!
غضنفر تاکسی سمند می خره
سه تا مسافر سوار می کنه
اولی به مقصد می رسه میگه نگه دار
غضنفر می پرسه سمند داری ؟
میگه نه. میگه پس بشین
دومی به مقصد می رسه میگه نگه دار
می پرسه سمند داری ؟
میگه نه. می گه پس بشین
سومی میگه من سمند دارم ، نگه دار
غضنفر میگه پس بگو ترمزش کدومه ؟؟؟!!!
مادر : « باز هم که پای چشمت کبود شده !
مگه نگفته بودم هر وقت می خواهی دعوا کنی ، تا بیست بشمار ! »
پسر : « چرا ، ولی مادر کسی که با او دعوام شد ، بهش گفته بود تا ده بشمار ! »
غضنفر کیس کامپیوترش رو می بره تعمیرگاه
میگه : آقا اینو برای ما تعمیر کن
مرده میگه : چه مشکلی داره ؟
میگه : نمی دونم چرا چند روزه جا لیوانیش بیرون نمیاد !
دو نفر نشسته بودن
قاشق قاشق ماست توی رود خونه می ریختن
غضنفر رد می شه می پرسه چیکار می کنید ؟!
میگن داریم دوغ درست می کنیم
غضنفر میگه براتون متاسفم …
خب همین کارا را می کنید که همه میگن نمی فهمید …
آخه این همه دوغ رو کی می خوره ؟!!!
غضنفر از تاکسی پیاده می شه
درو محکم می بنده
میگه نفهم خودتی
راننده میگه من که چیزی نگفتم
غضنفر میگه بعدا” که میگی !!!
غضنفر کولر خونشون خراب می شه . به زنش میگه :
چند دفعه گفتم 5 نفری جلوی کولر نشینید !!!
به غضنفر میگن عروسی پسرت کی هست ؟
میگه : این دوشنبه نه ، چهارشنبه بعدی !!!
به غضنفر میگن تو نمی خوای آدم شی ؟!
میگه من از این قرتی بازیها خوشم نمیاد !
هواپیما داشت سقوط می کرد
همه داشتند جیغ می زدند به جز غضنفر !
ازش می پرسن چرا تو ساکتی ؟!
میگه : ماله بابام که نیست بذار سقوط کنه !!!
علی دایی میره اردبیل نون بگیره
چادر سرش می کنه اونو نشناسن
تو صف خودشو می چسبونه به یه خانم تپل
خانومه میگه علی ول کن منم رضازاده !!!
غضنفر چایی میاره برای مهموناش ولی قند نمی یاره
میگه به قند بالای یخچال نگاه کنید و چای بخورید
یه بچه ای میره تو بهر قنده ، غضنفر میزنه پشت کله پسره
میگه : من گفتم چای با قند بخور نه چای شیرین !!!
می خواستی با آن دختر ازدواج کنی چی شد ؟
جواب رد داد . چون گفتم لیسانس بیکاری دارم
خوب ، آدم عاقل ! می گفتی عمویم میلیاردر است !
اتفاقا” گفتم ! رفت با عموم ازدواج کرد !!!
غضنفر رو برق می گیره هر کاری می کنه
نمی تونه خودشو رها کنه
اونم سیم برق رو محکم می گیره
میگه ولم کن تا ولت کنم !!!
به غضنفر میگن سفر حج چطور بود ؟
میگه عالی ، خیابوناش تمیز ، برجاش بلند
ماشینا همه آخرین مدل ، یه جای دیدنی هم داشت
که خیلی شلوغ بود من نرفتم !!!
غضنفر به زنش میگه :
اگه بچمون پسر بود اسم بابای منو میذاریم
اگه دختر بود اسم بابای تو رو !
غضنفر میره کتابخونه کتابشو پس بده
کتابدار ازش می پرسه کتاب چطور بود ؟
غضنفر میگه : شخصیت زیاد داشت
ولی داستان و محتوا نداشت !
کتابدار : دفتر تلفن من دست تو چیکار می کنه ؟!!!
ضرب المثل
سال به دوازده ماه ما می بینیم یكدفعه هم تو ببین
سال به سال دریغ از پارسال
سالها میگذاره تا شنبه به نوروز بیفته
سالی كه نكوست از بهارش پیداست
سبوی خالی را بسبوی پر مزن
سبوی نو آب خنك دارد
سبیلش آویزان شد
سبیلش را باید چرب كرد
اس ام اس
جک.sms.لطیفه در لبو. مناسبتی .ضدحال و ...
هیچ می دانستی تو صحرای قلبم تو تنها شتری !
____________________
یه بغل گل رز با یه دنیا احساس با یه سبد ستاره . می دم بهت ببر سر چها راه بفروش سودش نصف نصف!
برای خواندن به ادامه مطلب مراجعه کنید
شباهت بلال و خيار چيست؟
هيچكدامشان در «تايتانيك» بازي نكردند
چرا روي آدرس اينترنت به جاي يك دبيليو، سه تا دبيليو ميگذارند؟
چون كار از محكمكاري عيب نميكنه
براي قطع جريان برق چه بايد كرد؟
بايد قبض آن را پرداخت نكرد
آخرين دنداني كه در دهان ديده ميشود چه نام دارد؟
دندان مصنوعي
چطور ميشود چهارنفر زير يك چتر بهايستند و خيس نشوند؟
وقتي هوا آفتابي باشد اين كار را انجام دهند
چرا لكلك موقع خواب يك پايش را بالا ميگيرد؟
چون اگر هر دو را بالا بگيرد، ميافتد
چرا دو دوتا ميشود پنج تا؟
چون علم پيشرفت كرده
اختراعي که براي جبران اشتباهات بشر درست شده چيست؟
طلاق
چه طوري زير دريايي رو غرق ميکنن؟
يه غواص ميره در ميزنه
خط وسط قرص براي چيه؟
براي اينكه اگه با آب نرفت پايين با پيچگوشتي بره
اگه يه نقطه آبي روي ديوار ديديد كه حركت ميكند چيست؟
مورچهاي است كه شلوار لي پوشيده
اين فايل با برنامه پاور پوينت ايجاد شده و از سايت 8بهشت گرفته شده است
دانلود کنيد قشنگه....
حقايقي جالب از زندگي...
At least 5 people in this world love you so much they would die for you
حداقل پنج نفر در اين دنيا هستند که به حدي تو را دوست دارند، که حاضرند برايت بميرند.
At least 15 people in this world love you, in some way
حداقل پانزده نفر در اين دنيا هستند که تو را به يک نحوي دوست دارند...
The only reason anyone would ever hate you, is because they want to be just like you
تنها دليلي که باعث مي شود يک نفر از تو متنفر باشد، اينست که ميخواهد دقيقاً مثل تو باشد.
بقیه در ادامه مطلب
بدون جست و جو:
اگه دوست ندارید کسی فایلی را در کامپیوتر شما جست و جو کنه میتوانید search را از منوی استارت حذف کنید.(همچنین f3 و Windows+f هم کار نخواهد کرد)
برای این کار در رجیستری به کلید زیر بروید
بقیه در ادامه مطلب
آمار:11
حذف علامت فلش از روی آیکن های shortcut
از منوی start و بعد RUN را انتخاب کنید و در آنجا بنویسید regedit و وارد رجیستری شوید.
بعد مسیر زیر رو دنبال کنید:
HKEY_CLASSES_ROOT\Inkfile
پارامتر Isshortcut را به Isshortcutnot تغییر بدین.
به همین سادگی.
آمار:11
فعال کردن کليدNUMLOCK هنگام بوت شدن ویندوز :
برنامه REGEDIT را باز کنيد .(در RUN تایپ کنید تا باز شود)
کليد زیر را پيدا کنيد :
HKEY_CURENT_USER\CONTROL PANEL\KEYBOARD
یک متغير از نوع STRING با عنوانINITIALKEYBOARDLNDICATOR ایجاد کرده و مقدار آن را ٢ قرار دهيد .
آمار :11
ویندوز XP را سریع تر خاموش کنید
برای این کار از منوی RUN گزینه ی regedit رو تایپ کنید و مسیر زیر را دنبال کنید:
HKEY-LOCAL-MACHINES\SYSTEM\Currentcontrol
سپس گزینه ی control را انتخاب کنید و گزینه ی waittokillservicetimeout رو انتخاب کنید و کلیک راست کنید و گزینه یmodify رو انتخاب کنید و مقدار 2000 به کمتر از اون یعنی (1000) تغییر دهید.
آمار:10
جلوگیری از تغییر کلمه عبور
از منوی استارت Run را باز کنید و عبارت regedit را تایپ کنید و ok را بزنید
سپس کلید زیر را در رجیستری پیدا کنید:
HKEY_USERS\DEFAULT\Software\Microsoaft\windows\Curr rentVresion\policies\System
در سمت راست ، راست کلیک کرده و از گزینه ی New عبارت DWORD انتخاب کنید تا یک مقدار عددی ساخته شود و نام آن را Noseccpl بگذارید و به آن مقدار 1 بدهید.
آمار:10
جلوگیری از تغییر کلمه عبور
گزینه ی Run را از منوی استارت انتخاب کنید regedit را در آن تایپ کنید و ok را بزنید بعد وارد رجیستری که شدید
به کلید زیر بروید:
HKEY_USER\DEFULT\SoftWare\Microsoft\Windows\Cur rentVresion\policies\System
در سمت راست، راست کلیک کنید و از گزینه ی New عبارت DWORD انتخاب کنید تا مقدار عددی ساخته شود
و نام آن را NoSecCPL قرار دهید و به آن مقدار 1 بدهید.
آمار:10
تغییر پسورد XP بدون دانستن پسورد قبلی
همون طور که میدونید برای عوض کردن پسورد در ویندوز XP می بایست پسورد قبلی را تایپ کرد و سپس می توان پسورد جدید را جایگزین کرد. شما می توانید با استفاده از این ترفند بدون نیاز به دانستن پسورد قبلی ، پسورد جدید را روی سیستم قرار دهید.
مراجعه به ادامه مطلب
برداشتن منوی All Program از منوی استارت
در منوی run عبارت regedit را تایپ کنید و به رجیستری بروید
حالا مسیر زیر را پیدا کنید:
HKEY_CURRENT_USER\Software\microsoft\Windows\CurrentVersion\policies
بعد سمت راست، راست کلیک کنید New یه DWord به اسم NoStartMenuMorePrograms بسازید و مقدار صفر را برای حالت پیش فرض و یک را برای غیر فعال ساختن آن وارد کنید.
آمار:9
افزایش 15 در صدی سرعت ویندوز XP
خب برای این کار باید تغییری در رجیستری ویندوز ایجاد کنیم پس اول در بخش فرمان Run تایپ کنید regedit و ok را بزنید بعد در رجیستری به این قسمت بروید:
برای مشاهده به ادامه مطلب بروید(مطلب مخصوص اعضا)
آمار:9
ریست شدن اتوماتیک کامپیوتر بعد از یک خطای ناگهانی از طریق رجیستر NT/2000/XP
تنظیمات زیر باعث می شود تا ویندوز بلا فاصله پس از وقوع یک خطای ناگهانی ، reboot شود.
کلید زیر را پیدا کنید:
HKEY_LOCAL_MACHINE\SYSTEM\Currentcontrolset\contro |\ crashcontrol ]
یک مقدار جدید از نوع DWORD با نام Autoreboot ایجاد کرده و آن را برابر 1 قرار دهید تا خاصیت فوق در ویندوزتان ایجاد گردد. برای باز گرداندن ویندوز به حالت اولیه مقدار فوق را برابر با 0 قرار دهید.
آمار:9
کنترل کردن AUTORUN
کليد زیر را پيدا کنيد :
HKEY_LOCAL_MACHINE\CurrentControlSet\Services\CDRom
یک متغير از نوع DWORD و با نام AUTORUN ایجاد کنيد و برای اینکه AUTORUN
سی دی ها را از کار بندازید به آن مقدار صفر و برای فعال کردن آن مقدار یک بدهید.
آمار:8
تغيير رنگ های ویندوز :
هنگامی که الگوی رنگ ویندوز را از طریقPropertice ویندوز تغيير ميدهيد مشاهده ميشود که برخی از رنگ ها ثابتبوده و قابل تغيير نيستند برای برطرف کردن این موضوع به کليد زیر بروید :
HKEY_USERS\Default\Control Panel \ Colors
در این جا کليد عناصر تصویر قابل دسترس ميباشند که شما ميتوانيد آنها را تغيير دهيد رنگها به صورت کد رنگ ميباشند
که با دادن شماره های ١ تا ٢۵۵ ميتوانيد رنگها را مشاهده کنيد.
آمار:8
تغيير دادن عنوان پنجره MediaPlayer
کليد زیر را پيدا کنيد :
HKEY_CURRENT_USER\Software\Policies\Microsoft\WindowsMediaPlayer
( در صورتی که کليدwindosmediaplayer وجود نداشت آن را بسازید )
در پنل سمت چپ روی کليد Microsoft راست کليک کنيد و گزینه key را انتخاب نمایيد تا یک کليد جدید ساخته شود نام آنرا به WindowsMediaPlayer تغيير دهيد
در پنل سمت راست موارد زیر را انجام دهيد :
یک مقدار جدید از نوع String به نام Title Bar ایجاد کرده و عنوان مورد نظر خود را در آن قرار دهيد .
آمار:8
تغيير دادن نام و شکلک درایوها :
رجیستری را باز کنيد و کليد زیر را پيدا کنيد
HKEY_LOCAL_MACHINE\Software\Microsoft\Windows\Current Version \Explorer\DriveIcons
اکنون یک کليد فرعی آن هم فقط با یک حرف که متناظر با درایو مورد نظرتان باشد بسازید برای مثال D .
در داخل این کلید فرعی یک کليد فرعی دیگر به نامDefaultIcon بسازید
( توجه داشته باشيد که نام درایوی که ميسازید باید به کليد فرعی یک
صورت زیر شاخه باشد یعنی شما درواقع باید یه فولدر بسازید نه یک متغير !!! پس خوب دقت کنيد این فایل به صورت
زیر باید ساخته شود و نشان داده شود :
HKEY_LOCAL_MACHINE\Software\Microsoft\Windows\Current Version \Explorer\DriveIcons\D
و مقدار پيش فرض آن یعنی Default را مطابق با نام و خط سير کامل فایل آیکون مورد نظر را تعيين کنيد
باز هم از داخل کليد فرعی حرف درایو ، یک کليد فرعی دیگر به نام defaultlabel
(یادتون باشه کلید نه متغیر) و مقدار پيش فرض آن یعنیdefault را مطابق با نام درایو مورد نظرتان تعيين نمایيد مانند My Zip Drive :
حال سيستم خود را از نو بوت کنيد.
آمار:7
مخفی کردن درایوها ازMy Computer
این ترفند به شما این امکان را ميدهد که بعضی از درایوها را مخفی کنيد یا حتی ميتوانيد تمام درایوها را مخفی کنيد
برای این کار وارد رجيستری شوید و این کليد را در آن پيدا کنيد :
HKEY_LOCAL_MACHINE\Software\Microsoft\Windows\Current Version \ Policies\Explorer
بسازید گردونه ها وقتی مقدارشان صفر باشد قابل دیدن هستند و اگر dword را از نوع NoDrives متغير به نام
مقدارشان ١ باشد مخفی ميشوند برای هر گردونه ميتوانيد به صورت زیر استفاده کنيد :
A : 1
B : 2
C : 4
D : 8
E : 16
F : 32
G : 64
H : 128
I : 256
J : 512
K : 1024
والی آخر
برای مثال اگر بخواهيد گردونهC و گردونه D مخفی کنید می بایست دو مقدار ۴ برای درایو C
و ٨ برای درایو D را با هم جمع کنيد و مقدار ١٢ را بدست آورید این همان عددی است که باید به متغيرNoDrive بدهيد. اما برای مخفی کردن تمام درایوها باید مقدار ۶٧١٠٨٨۶٣ را به متغير
NoDrive بدهيد.
برای این که تغييرات را ملاحظه کنيد باید سيستم خود را از نو بوت کنيد.
آمار:7